نامه ای که پاسخ داده شد
نامه ای که پاسخ داده شد
شوهر. نگران ومضطرب به زن خویش گفت: ( از کجا 2500سکه طلا برای ازدواج دخترمان تهیه کنیم؟ ) او دریک اداره دولتی کارمی کردوفردی درستکاربود که هیچ گاه رشوه نمی گرفت. حقوق او فقط برای گرداندن زندگیشان کافی بود. اما زن هیچ گاه ناراحت نمی شد. او به آرامی به شوهرخودگفت: ( من نامه ای به پدرم نوشته ام جواب آن به موقع خواهدرسید) شوهرهیچ سر در نمی آوردپدر زن اوچندسال پیش بی آنکه از خود چیزی باقی بگذارد در گذشته بود او با تعجب از زن پرسیدبه چه کسی نامه نوشتی؟ پدر تو که مرده است زن گفت به پدر آسمانیم ذخایر او همیشه پر است او به موقع مبلغ لازم را برای ماخواهد فرستاد
نمی دانستم تا این احد احمقانه فکر می کنی نمی بینی این وضع چقدر جدی است تاریخ ازدواج نزدیک است و ما هیچ پولی نداریم چه کار باید بکنیم چند روز گذشت شوهر بیشتر مضطرب و نومیدشد اما هیچ کاری نمی توانست انجام دهد
سرانجام یک روز که به خانه بازگشت بسیار هیجان زده بود به همسرش گفت نامه تو به دست پدرت رسید وپاسخ او امروز رسید سپس به همسرش گفت که یکی از اقوام دورش که کاملا فراموشش کرده به تازگی در گذشته ومیراثی حدود صدهزار سکه برای او باقی گذاشته است
شادمانی زن حدی نداشت ایمان او پیروز شده بود
ایمان اعتقاد ندارد که خداوند نمی تواند
ایمان معتقد است که خداوند اراده میکند و می خواهد
دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 - 3:35:25 AM